• ارسال به دوستان
  • چاپ
نام ارسال کننده :  
ایمیل ارسال کننده:
نام دریافت کننده :
ایمیل دریافت کننده :  
موضوع ایمیل :
کد تصویری :
 
بلاگ

بلاگ

گفتگو با علی پیرعلی، همکار با احساس گروه فرزانگان

حس خوب یک خانواده دوست داشتنی علی پیرعلی، 46 ساله فرزند دیار اصفهان است و همیشه با چهره‌ای گشاده و لبخندی بر لب می‌شود او را در ساختمان مرکزی دید. در رشته مکانیک ماشین‌آلات صنعتی تحصیل کرده و سال‌ها هم تجربه کاری در این زمینه را دارد و از دو سال پیش در گروه فرزانگان مشغول به فعالیت شده و هم‌اکنون عضوی از تیم پشتیبانی گروه است.

تیم پشتیبانی در گروه فرزانگان ازجمله تیم‌هایی است که معمولا در پشت صحنه مشغول کارند تا همه‌چیز آن‌طور که می‌بینیم باشد و همه آنچه از نظم و پاکیزگی و آراستگی در ساختمان و محوطه مرکزی شرکت می‌بینیم حاصل فعالیت‌های گروه پشتیبانی است و علی پیرعلی یکی از همکاران نمونه در این تیم است. 
او درباره یک روز کاری خود می‌گوید: "روز کاری من از قبل از شروع کار دیگر همکاران شروع می‌شود. نظافت محوطه و فضاهای عمومی شرکت از عمده وظایفی است که من و همکارانم به آن مشغول هستیم. کار دیگر من رسیدگی به فضای سبز و گل‌های محوطه شرکت است. انجام دادن این وظایف در زمان کاری دیگر همکاران شاید باعث اختلال در روند بقیه کارها شود، به همین دلیل ما کار خود را در زمانی که دیگر همکاران روز کاری خود را شروع نکردند، انجام می‌دهیم تا نظم و آرامش محیط برای دیگر همکارانمان فراهم شود."
او اضافه کرد: "من به دلیل بعد مسافتی که تا منزل دارم، در فضایی داخل شرکت اقامت کرده‌ام و اگر به هر دلیل زمان کافی برای انجام کارها در ساعات کاری نداشته باشم، تلاش می‌کنم برای آنکه مزاحمتی در کار روزانه همکاران ایجاد نشود بخشی از کارها را شب و در ساعاتی که شرکت خالی است انجام دهم."

یک همکار با احساس
علی پیرعلی در گروه فرزانگان به "همکار با احساس" معروف است و در روزهای تولد و اتفاق‌های خوشایند زندگی همکاران خود، با هدیه دادن به آن‌ها باعث ایجاد دوستی‌های پایدار در میان آن‌ها شده است و همین مسئله او را به یکی از محبوب‌ترین افراد در مجموعه تبدیل کرده. خودش در این زمینه می‌گوید: "در محل کار قبلی‌ام این حس را نداشتم اما ورود به گروه فرزانگان و حس زیبایی که از محیط کار خود گرفتم، مشوق من شد تا این حس را با همکاران خود به اشتراک بگذارم و کار من به‌نوعی قدردانی از دوستی و رفاقتی است که از گروه فرزانگان گرفته‌ام. با ورودم به گروه، همکاران در مجموعه بدون توجه به رده کاریش از همان ابتدا پذیرای حضور من در جمع‌های خودشان بودند و این موضوع یک حس خوب را به من منتقل کرد. کار این روزهای من درواقع جبران مهربانی همکارانم است."

خانواده فرزانگان
تجربه کار کردن در گروه فرزانگان برای اغلب کارکنان این گروه، خاص و دلپذیر بوده و پیرعلی که به گفته خودش روزهای خوبی را در این گروه گذرانده در این زمینه می‌گوید: "همه افرادی که شاغل هستند دو جنبه مستقل کاری و خانوادگی دارند اما فرزانگان برای من مانند خانواده‌ام است و در گروه همه بی‌ریا و صمیمی فعالیت می‌کنند و این جو زیبا، زندگی من را زیباتر کرده است. در کنار این حس، در گروه فرزانگان همه با هر عقیده‌ای که داشته باشند به دنبال یک هدف هستند و با انجام دادن وظایف خود به نحو احسن به دنبال پیشرفت گروه و موفقیت گروهی هستند."
"یاد گرفتن خوبی، بهترین هدیه فرزانگان به کارکنان خود است"؛ این را پیرعلی می‌گوید و آن را دلیلی برای تلاش خود جهت ماندگاری در این گروه می‌داند.
پیرعلی نقطه قوت افراد گروه فرزانگان از مقام اول گروه تا پایین‌ترین رده‌های آن را انسانیتی می‌داند که در میانشان حاکم است و کار کردن میان انسان‌هایی که میان هم فرقی نمی‌گذارند را از جذابیت‌های محیط کاری خود می‌داند و این مسئله را عاملی می‌داند تا هر کاری از دستش بر می‌آید برای بهتر پیش رفتن کارها انجام دهد.

ماجرای یک در اشتباهی!
از پیرعلی خواستیم شیرین‌ترین خاطره خود از دوران کاری در گروه فرزانگان را برایمان نقل کند و او ماجرایی را تعریف کرد که پای او را ناخواسته به جلسه مدیران ارشد گروه فرزانگان کشاند! 
او خاطره با چاشنی خنده این‌گونه تعریف کرد: "در روزهای اول کارم در شرکت برای جابجایی یک سری از مدارک به ساختمان شرکت در مرکز شهر رفتیم. اولین بار بود که به آن ساختمان می‌رفتم و خیلی به اتاق‌ها آشنایی نداشتم. با جعبه بزرگی از وسایل سوار آسانسور شدم اما وقتی موقع خروج در آسانسور را باز کردم درست خاطرم نمانده بود از کدام اتاق خارج شده بودم و به‌اشتباه با جعبه بزرگ وسایل در دستم با سرعت وارد یک اتاق دیگر شدم که در آن جلسه مدیران ارشد گروه در حال برگزاری بود. در اول ورودم به اتاق هم من و هم اعضا جلسه شوکه شده بودند و چند لحظه هیچ‌کس چیزی نگفت و همه با تعجب همدیگر را نگاه می‌کردیم. تنها کاری که در آن لحظه کردم این بود که سلام کنم و از اتاق خارج شوم. جالب آن است که همه خیلی طبیعی برخورد کردند و حتی منشی اتاق جلسات هم در مقابل این اتفاق فقط لبخند زد و خوشبختانه این اشتباه به خیر گذشت."

Pictures :

بيشتر
همکاران تجاری ما

همکاران تجاری ما